ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات ماهان عسلی

بدون عنوان

از سفر که برگشتیم چون بابا امیر تعطیل بود ،به همراه بابا امیر جون کم کم داریم کارهای تولد شما نازپسری  و بابای ناز پسری را انجام میدیم.                    که ایشالا همه کارها جمع نشه و به امید خدا تولدت خوب انجام بشه. آتلیه هیمن بردیمت و عکسهای خیلی قشنگی ازت گرفتیم هدیه تولدت را هم خریدیم که سورپرایزه و تا روزه تولد هیچکی نباس بفهمه کیکت را هم انتخاب کردیم که ایشالا همونجوری بشه جینگولیای تفلدت را هم با بابا امیر رفتیم خریدیم بقیه چیزهات هم که سفارشی هست و از الان زوده     ...
17 مرداد 1393

چهارمین سفر ماهان عسلی

                      ماهان من چهارمین سفرش را هم تجربه کرد و روز عید فطر ساعت 3.30 صبح به اتفاق مامانی و دایی محسن جون حرکت کردیم و پس از طی مسافت حدودا 250 کیلومتر ساعت 10 شب به رامسر رسیدیم.   فکر میکنم باید اسممون را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنن چون 19 ساعت ما در راه بودیم ولی الحمدلله شما اذیتمون نکردی و بیشتر میخوابیدی شانسی که آوردیم این بود که قبلش با بابا امیر جون رفتیم بهار و برات یه صندلی ماشین خریدیم و وقتی میخوابیدی من میگذاشتمت اونجا و خودم هم استراحت میکردم.   البته خیلی با صندلی ماشین کنار نمی اومدی ولی بالاخره تسلیم شدی&n...
14 مرداد 1393

عید فطر بر شما روزه داران عزیز مبارک

                   ماه من این اولین حلول ماه شوالی است که میبینی همه در آسمان به دنبال تو میگشتند.... اما غافل از وجود نازنین ماه من در جمع گرم خانه ما بودند   مبارک باشدت این عید زیبای خداوند   دعا گویم که هر شب در دلت چون عید باشد تنت شاد و لبت خندان بماند         ز بیماری و سستی از تو ماه من به دور باشد ...
8 مرداد 1393

عاشقانه های من و ماهانم

عاشق این عکسم می دونی چرا پسرم چون همیشه تو رویاهام این لحظه رو میدیدم که در آغوش من باشی و سرت رو روی شونه هام بزاری ممنونم که عشق مادر بودن رو به من هدیه دادی خدا جووووووووووووون                                                              ...
26 تير 1393