ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات ماهان عسلی

احساسات مادرانه ام

1393/3/26 20:07
نویسنده : مامان سارا
371 بازدید
اشتراک گذاری

قربون پسر نازم برم من با این شیرین کاریهاتمحبت

کم کم داری تلاش میکنی چهار دست و پا  راه بری و خودت از حالت دراز کشیده بلند میشی و میشینیجشن

همچنان هم که عاشق لپ تاپ بابایی هستی و به یک چشم به هم زدن خودتو پای لب تاپ و موس رسوندی و تا من میگم نه بیا اینور زود بهت بر میخوره ، شروع میکنی به دعوا کردن من و اااااااااااااااه و نهههههههههههه و گریهههههههههههگریه

(یادمه یه بار ساعت حدود 1 نیمه شب بود که یهو از خواب بیدار شدی و تا دیدی ما بیداریم یه لبخندی زدی و شیرجه رفتی سمت لب تاپ و موس را قاپیدی و با یه آرامشی رفتی سر جات  ،دیگه من و بابا امیر تو اون وضعیت دلمونو از خنده گرفته بودیم)خنده

خلاصه من تا زمانی که شما بیداری سمت لب تاپ نباید بیامخندونک

عاشق سیم های وصل شده به جایی هستی مثل سوکت موس و شارژر لب تاپ و شارژر گوشی ، خلاصه با این سیم ها دور هم میپیچید و من از خنده نمیدونم چه کار کنم و صدات در میاد که بیا من و نجات بدهبوس

از 9 ماه و 5 روزگیت هم یاد گرفتی بای بای میکنی و اولین بای بای را برای مامان اکرم جون کردیبغل

با قل زدنات هم که خودتو به هرجای خونه میرسونی دیگه و من نمیتونم یه لحظه ازت چشم بردارمزبان

یه بار زیر مبلی ،یه بار دیگه زیر میزی و همونجا میمونی تا من بیام ببینمت و کلی قربون صدقت برم و تو هم ذوق کنی و در نهایت بیارمت بیرونبغل

             

خلاصه روزگار من خیلی فرق کرده و دیگه اون آرزوهای قبلم برام معنا نداره آرزوهام عوض شدن همشون در وجود تو خلاصه میشه محبت

تو همه آرزوی منی و دلم با وجود تو و خنده های از ته دل تو آرامش میگیره بوس

حتی وقتی خوابی دلم برای نفسات ، برای بوی تنت تنگ میشهمتنظر

حتی شاید برات خنده دار باشه

  وقتی جیش کردی و بو میدی من به همه میگم بوی گل میده پسرم ، چون تو گل منیخندونک

نفسم ماهانم تو هدیه خدای منی که در وجود من بزرگ شدی و رشد کردیمحبت

با لحظه لحظه من زندگی کردی محبت

با من همنفس شدی و با من شاد شدی و با من غمگین شدیمحبت

الهی لبهای مثل گلت همیشه بخنده مثل الان که میخندی و  لبهات مثل گل باز میشنآرام

من عاشق خنده هاتممحبت

من عاشق گریه هاتممحبت

محبتمحبتمحبتمن عاشششششقممحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتخدایا شکرت که منو عاشق کردیمحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتعشق مقدس ترین حس زمینیهمحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتکه تو ماهانم در وجود من کاشتیمحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتازت ممنون نازنینم و برات آرزو میکنممحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتخدای مهربون عشق را در قلب تو نیز حک کندمحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتاول عشق به خدای مهربونمحبتمحبتمحبت

محبتمحبتمحبتو بعد عشق های زمینیمحبتمحبتمحبت

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

فریبا
1 تیر 93 16:54
سلام خاله سارای مهربون واقعا حس مادری با تمام حسهایی که آدم تو زندگیش تجربه میکنه فرق داره شیرین ترین و قشنگ ترین حس که موهبتی ست از جانب خداوند انشالله ماهان جون زیر سایه ی پر از عشق شما و همسرتون بزرگ بشه آمین
مامان شایلین
2 تیر 93 14:44
سلام مامانی خوبین خوشین ؟ چه پسر ماهی دارین خدا براتون نگه داره حسابی داره شیطونی میکنه و وقت مامانیش رو میگیره .شایلین منم همسن ماهان جونه یک روز ازش بزرگتره خوشحال میشیم به ماهم سر بزنی .راستی شما رو با اجازه تون لینک کردم .منتظر حضورتون هستم
مامان سارا
پاسخ
ممنونم مامان شایلین عزیز . حتما به وبتون میام عزیزم .