یازده ماهگیت مبارک عسلکم
یازده ماه از بزرگ شدنت میگذرد نازنینم
و من یازده ماه هست که با نفسهات نفس میکشم و با آه گفتنت بند دلم پاره میشه
و من هر روز با تو میخندم و بوی زندگی را احساس میکنم
تو زیباترین مخلوق خدایی ماهانم
پسرم روز ها از پی هم میگذرن و تو داری روز به روز بزرگ تر
فهمیده تر و بالنده تر میشی
تو داری کم کم راه میریتو الان دستت را میگیری وخودت می ایستی
حرف میزنی تو الان بابا و ماما و دد و آب را با زبون خودت میگی و من کاملا متوجه میشم
دندون در میاریتو الات 6 تا دندون داری (4 تا بالا و 2 تا پایین)
میرقصی و آنقدر هنرمندانه دستهای کوچکت را تکان میدهی که مرا مبهوت تماشای خودت میکنی
آنقدر دقیق آهنگها و حتی ریتم هایشان را از هم تشخیص میدهی که گاهی فکر میکنم موسیقی در وجودت آمیخته شده و تو میتوانی استعداد بالایی در آن داشته باشی
و من لحظه به لحظه احساسم نسبت به تو بیشتر و بیشتر میشه
و من هر لحظه دعا گویت هستم و مدام برایت آیت الکرسی میخوانم که خداوند و فرشته هایش حافظ و نگهدارت باشند
زیباترینم ،پسرم،یازدهمین ماهگردت مبارکت باشد
از امروز دیگر روز شمار یک سالگیت است و من مبهوتم که این یکسال چه زود گذشت .
این ژله تصویری را به افتخار یازدهمین ماهگردت درست کردم و خیلی عالی شده بود
و این رولت را هم 19 مرداد ماه به مناسبت پنجمین سالگرد نامزدی مامان سارا و بابا امیر درست کردم که البته چند تاشو خوردیم بعد یادمون افتاد عکس بگیریم