هوراااااااااااااااااا عشقمون سه ماهه شد
سلام ماهان من
سه ماهگیت مبارک باشه عزیزم
تصمیم گرفتم تا کارهایی را که تا پایان سه ماهگی یاد گرفتی را برات بنویسم عزیزم.
اول اینکه ماشاالله حسابی تپل شدی و سرت را قشنگ نگه میداری.
دیگه اینکه حسابی هم بلبل زبونی و برای کسایی که میشناسیشون و بهت محبت میکنن حرف میزنی و میخندی.
دیگه هم اینکه دست و پاهات را با شدت حرکت میدی و وقتی باهات بازی میکنیم تلاش میکنی که بشینی البته دکترت گفت که نباید دیگه اجازه بدیم اینکار را بکنی.
وقتی هم که با عروسکهای انگشتی برات نمایش بازی میکنم سعی میکنی با اون دستهای کوچولوت که الهی من قربونشون برم عروسکها را بگیری.
وقتایی هم که تو اتاق مامانی و بابایی هستی کلی دوست داری که باهاشون حرف میزنی و میخندی یا براشون لب بر میچینی مثل لوستر و پرده و نگین های تخت و آویزهای بالای گهواره ات،نمیدونم چی بهم میگید!!!!
و دیگه اینکه دو هفته ای هست که پستونک میخوری و خیلی ناز میشی البته من دوست نداشتم بهت بدم ولی موقع خواب اینقدر با چشم بسته کلافه ای و دستت را به سر و صورتت میمالی که فقط وقتی پستونکت را مک میزنی آرامش میگیری و میخوابی،من و بابا امیر هم تصمیم گرفتیم فقط موقع خواب بهت بدیم که با آرامش بخوابی عزیزم.
آهان راستی چند روزیه که وقتی میبریمت حمام حسابی آب بازی میکنی و ما هم میزاریمت توی وانت و خیلی ناز توش بازی میکنی و بهت خوش میگذره و وقتی میای از حموم بیرون دیگه از خستگی بیهوش میشی الهی قربونت برم.
خلاصه اینکه من تو این سه ماه واقعا حس کردم که مادر بودن و پدر بودن حس زیبایی هست که نمیشود توصیفش کرد و من و بابا امیر از وجود نازنین تو حسابی لذت میبریم و خونمون سراسر برکت شده از وجود نازنین تو ماهانم،همینطور دعا میکنیم که خدای مهربون طعم شیرین این فرشته های آسمونی را به همه بچشونه.(الهی آمین)