ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات ماهان عسلی

هوراااااااااااااااااا عشقمون سه ماهه شد

1392/9/18 15:42
نویسنده : مامان سارا
244 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماهان من

سه ماهگیت مبارک باشه عزیزمماچماچماچ

تصمیم گرفتم تا کارهایی را که تا پایان سه ماهگی یاد گرفتی را برات بنویسم عزیزم.

اول اینکه ماشاالله حسابی تپل شدی و سرت را قشنگ نگه میداری.تشویق

دیگه اینکه حسابی هم بلبل زبونی و برای کسایی که میشناسیشون و بهت محبت میکنن حرف میزنی و میخندی.تشویق

دیگه هم اینکه دست و پاهات را با شدت حرکت میدی و وقتی باهات بازی میکنیم تلاش میکنی که بشینی البته دکترت گفت که نباید دیگه اجازه بدیم اینکار را بکنی.بازنده

وقتی هم که با عروسکهای انگشتی برات نمایش بازی میکنم سعی میکنی با اون دستهای کوچولوت که الهی من قربونشون برم عروسکها را بگیری.تشویق

وقتایی هم که تو اتاق مامانی و بابایی هستی کلی دوست داری که باهاشون حرف میزنی و میخندی یا براشون لب بر میچینی مثل لوستر و پرده و نگین های تخت و آویزهای بالای گهواره ات،نمیدونم چی بهم میگید!!!!متفکر

و دیگه اینکه دو هفته ای هست که پستونک میخوری و خیلی ناز میشی البته من دوست نداشتم بهت بدم ولی موقع خواب اینقدر با چشم بسته کلافه ای و دستت را به سر و صورتت میمالی که فقط وقتی پستونکت را مک میزنی آرامش میگیری و میخوابی،من و بابا امیر هم تصمیم گرفتیم فقط موقع خواب بهت بدیم که با آرامش بخوابی عزیزم.چشمک

آهان راستی چند روزیه که وقتی میبریمت حمام حسابی آب بازی میکنی و ما هم میزاریمت توی وانت و خیلی ناز توش بازی میکنی و بهت خوش میگذره و وقتی میای از حموم بیرون دیگه از خستگی بیهوش میشی الهی قربونت برم.اوه

خلاصه اینکه من تو این سه ماه واقعا حس کردم که مادر بودن و پدر بودن حس زیبایی هست که نمیشود توصیفش کرد و من و بابا امیر از وجود نازنین تو حسابی لذت میبریم و خونمون سراسر برکت شده از وجود نازنین تو ماهانم،همینطور دعا میکنیم که خدای مهربون طعم شیرین این فرشته های آسمونی را به همه بچشونه.(الهی آمین)ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)